پادکست روایتگری (بلهبرون)
پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید
http://dl.mobarezclip.com/Yekta-BalehBoron.mp3
التماس دعای شهادت
از غم هایی که من دارم این است چگونه در راحت بمیرم و در صحرای محشر با بدن سالم محشور شوم وقتی علی را با فرق شکسته و آن علی را تکه تکه آن علی را با گلوی پاره محشور میکنند
چگونه شهید شویم؟!
منتظر نظرات شما هستم.
سلام علیکم
دیشب دوستان تماس گرفتن که بریم خادمینالشهدا!!
مشغلهی زیادی که هست داشت منصرفم میکرد از رفتن...
اما دستان شهدا زد پس کلهم..
انشاءالله میریم خادمین الشهدا. خادمی که نه، نوکری کنیم برای نوکران سیدالشهدا
سلام علیکم و رحمة الله
خدا راشکر میکنم که من ناچیز را از از کسانی قرار داد که امیرالمؤمنین دستمان را میگیرد.
اینروزها جانیان سعودی داغی بر دلمان گذاشتند که طعم عید غدیر، را نچشدیم.
با این دل پر از اندوه، نشاطی در اعماق دلهایمان هست و آن نزدیکی به ظهور مولا!
جنایتی که آلسعود انجام داد به همه فطرتهای زنده فهماند که دنیا بدون ولی روی خوش نمیبیند.
از ابتدای تاریخ مردم در حال دور زدن در بازار دنیا هستن که شاید باغبانی بیابند برای پرورش خودشان، اما افسوس که هنوز نفهمیدن که باغبانی جز یوسفزهرا نیست
با این اتفاقات مردممیفهمند که باغبان ندارند ،مضطر میشوند و آن اتفاق خوب انشاءالله به وقوع میپیوندد.
مسیر ظهور قربانی میگیرد...
آن از محسن آن از زهرا آن از حسین آن از همت و...
شهدای سرزمین منا، قربانی شدنتان مبارک
بار سنگینیست احساس شرمندگی...
شرمندهام بابت نمازهایم!
شرمندهام بابت عزاداریهایم
شرمندهام بخاطر دعاهای ندبههایی که خواندم
شرمندهام بابت اشکهایی که بر دوری شماریختهام
شرمندهام بابت گفتگوهایم با شما
شرمندهام که مدام شرمندهام
شرمندهام که نمازم شده خمو راست شدن
شرمندهام که عزای جهالت خود را برپا نکردهام
شرمندهام که بر انسانیت خود ندبه نکردهام
شرمندهام که بر دوری خود از شما اشک نریختهام
شرمندهام که خود را لایق گفتگو با شما دانستهام
شرمندهام که نوکریتان را نکردهام...
شهید مصطفی ابراهیمی مجد:
نوکر محال است صاحبش را نبیند
من حقیر بنویسم به آن علی؟؟
با چَشم اشکبار نامهای مینویسم
کجا باید بگردم که بیابمت؟؟
تا کی باید سرگردان از آن کوچه به آن کوچه بدوم؟؟
کارم شده گریه در جهالتم که پرده شده میان من و شما.
در گرمترین وقت عمرم زندگیام در سردترین لحظات خود در گذر است
نمیدانم من سبک زندگی را نمیدانم یا دوستانم زندگیشان همراه با مولایمان میگذرد.. خیلی از زندگی لذت میبرند